سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.persianblog'">

افسوس

دوشنبه 84/3/30 :: ساعت 12:3 صبح

 

شب تاره و دل من بی قراره

از چشم مهتاب امید می باره

وقتی نگات شادی برام بیاره

زنده میشم با عشق تو دوباره

صد تا سواره دور قصر چشمات

اما چشات صیاد تکسواره

عاشقترینم به روی ماهت همیشه

کاش قاصدک از تو خبر بیاره

کاش قاصدک از تو خبر بیاره

اگه یه روز ببینمت ای آشنای ناشناس

می پیچه توی کوچمون یه باغچه عطر گل یاس

ببین که با حس نگات ، یه حرف نو دارم برات

ستاره ها رو می شکنم ، خورشید می سازم تو چشات

شب تاره و دل من بی قراره

از چشم مهتاب امید می باره

وقتی نگات شادی برام بیاره

زنده میشم با عشق تو دوباره

صد تا سواره دور قصر چشمات

اما چشات صیاد تکسواره

عاشقترینم به روی ماهت همیشه

کاش قاصدک از تو خبر بیاره

کاش قاصدک از تو خبر بیاره


¤ نویسنده:افسوس

سه شنبه 84/3/24 :: ساعت 1:32 صبح

 

ازم جدا نشو ، دردت به جونم

مزن بر هم بساط عاشقونم

اگه عشق منو لایق بدونی

تو رو بر طاق چشمام می نشونم

 

یار جونی نرو نرو ، ماه پیشونی نرو نرو

پسند من توای از باغ دنیا ، نذار روی دل من داغ دنیا

 

تماشا کن شب چارده ماهه

میدونم که میای دلم گواهه

ستاره پر کشید از پشت مهتاب

میگه جدایی از عاشق گناهه

 

یار جونی نرو نرو ، ماه پیشونی نرو نرو

پسند من توای از باغ دنیا ، نذار روی دل من داغ دنیا

 

اگرچه رفتی و دلم شکستی

فرشته نجات من تو هستی

دلم بی تابه واسه دیدن تو

بیا و چاره کن راهی که بستی

 

یار جونی نرو نرو ، ماه پیشونی نرو نرو

پسند من توای از باغ دنیا ، نذار روی دل من داغ دنیا

 


¤ نویسنده:افسوس

پنج شنبه 84/3/19 :: ساعت 11:56 صبح

 

شاید اینو تو نفهمی,حس من از جنس نوره
شور وحشی جوونی, از دل من دیگه دوره
تو پر از شور و نشاطی, واسه من نبض حیاتی
توی این غروب حسرت, آخرین راه نجاتی
توی رویاهای دورت, خواب آهو رو می بینی
شاپرک تو باغ رویا, گل آرزو می چینی
اما رویای جوونی, میره از یاد تو روزی
مثل امروز من اونروز, تو خودت باید بسوزی
تو ببین نیاز قلبم, به تو و طراوت توست
لمس شیطون نگاهت, به تو و لطافت توست
دل خستمو می تونی, جون تازه ای ببخشی
تو شب قطبی ستاره, تو می تونی بدرخشی
تو بلندای نگاهت , وا می شه پرای بستم
اون عقابم که تو پرواز , مرز تردیدو شکستم
نگیر این حس قشنگو , تو بذار تا جون بگیرم
پر بگیرم از زمینو , راه آسمون بگیرم
گل من یه عمری گل باش , به صفا و لطف و پاکی
خوبی تو سربلندیست, واسه این غریب خاکی
فرصت پریدنم رو , نگیر از این مرد عاشق
بی تو می میره دل من , توی زندون دقایق
تو شبای بی پناهی , عاشقت رو تنها نگذار
بیا و ستاره ای شو , واسه این چشمای بیدار
با نگاه آبی تو , غرق مهربونی می شم
راهی قصر محبت , شهر همزبونی میشم
یه عقاب سرکشم من , توی آسمون امید
که از اون بالاها تنها, خونه عشق تو رو دید


¤ نویسنده:افسوس

سه شنبه 84/3/17 :: ساعت 2:27 عصر

 

ای مردمان بگویید آرام جان من کو ؟

راحت فضای یاران ، محنت رسان من کو ؟

نامش همی نیارم ، بردن به پیش هرکس

گه گه به ناز گویم ، سرو روان من کو ؟

در بوستان شادی هر کس به چیدن گل

آن گل که نشکنندش در بوستان من کو ؟

جانان من سفر کرد ، با او برفت جانم

باز آمدن از ایشان ، پیداست آن من کو ؟

هر چند در کمینه نامه همی نیرزم

در نامه بزرگان زو داستان من کو ؟

هر کس به خانمانی دارد مهربانی

من مهربان ندارم ، نا مهربان من کو 

 


¤ نویسنده:افسوس

دوشنبه 84/3/16 :: ساعت 1:49 عصر

 

افسوس بر آن عمر گرامی که هدر شد

آن معبد رویایی من زیر و زبر شد

دردا که تو مرد سفر عشق نبودی

افسوس دل غافل من بی خبر شد

 

افسوس ، افسوس ، افسوس ، افسوس

 

روزی که دل عاشق من تازه نفس بود

در چشم از هر دو جهان عشق تو بس بود

حسرت به کف آورد و به خورشید نظر داشت

بیچاره عقابی که گرفتار قفس بود

 

افسوس ، افسوس ، افسوس ، افسوس

 

سلام ای چلچراغ قطره های اشک نومیدی

سلام ای غم که جای تنگ این دل را پسندیدی

بیا تا پر بگیرد از دل من جغد این کابوس

بیا و در کتاب خاطرات من بخوان افسوس

 

افسوس ، افسوس ، افسوس ، افسوس

 


¤ نویسنده:افسوس

خانه
مدیریت وبلاگ
شناسنامه
پست الکترونیک


کل بازدیدها:4280


بازدیدامروز:0


اشتراک در خبرنامه
 

جستجو

موضوعات وبلاگ

بایگانی شده ها

آهنگ وبلاگ

طراحی قالب: رفوزه